پروژه ۲۰۱۷: برترین اقتباس های کمیک بوکی در سالی که گذشت

کمیک بوک از مواردی است که یکی از غنی ترین تاریخچه ها را در دنیای هنر دارد؛ شخصیت هایی که در طول صده اخیر خلق شدند و در کنار هم، کمیک بوک ها را به اینجا رسانده اند و فیلم های اقتباسی ساخته شده از روی آنها، سینما ها را به تسخیر خود در آورده است؛ سال ۲۰۱۷ یکی از غنی ترین سال ها برای اقتباس های کمیک بوکی بود و مخاطبان و عاشقان کمیک توانستند فیلم های اقتباس شده‌ی خوب و بد بسیاری را تماشا کنند؛ با آخرین پروژه سال ۲۰۱۷ همراه ما باشید که به معرفی برترین اقتباس های کمیک بوکی (شامل فیلم و انیمیشن بلند) می پردازد.

 

۱۰ – Justice League

لیگ عدالت

واقعاً قرار گرفتن این فیلم در میان آخرین رتبه ها از اقتباس های سال ۲۰۱۷ برای هر طرفداری ناراحت کننده است، چه کمیک فن باشد و با کمیک های فوق العاده لیگ عدالت آشنایی داشته باشد و چه کمیک فن نباشد و فقط در حد سینما با اعضای لیگ عدالت آشنا باشد.

فیلم سینمایی لیگ عدالت، پنجمین فیلم دنیای سینمایی مشترک دی‌سی (DCEU) بود که به داستان تشکیل لیگ عدالت و مبارزه آن ها با یکی از ساکنین سیاره آپاکالیپس یعنی استپن ولف می پردازد. از ابتدای ساخت این فیلم تمامی طرفداران با توجه به تاریخچه غنی لیگ عدالت به پتانسیل بالای این فیلم واقف بودند اما متاسفانه تقریباً تمام پتانسیل های این فیلم با برنامه های غلط کمپانی برادران وارنر و البته بازی ضعیف دسته ای از بازیگران به هدر رفت.

فیلم لیگ عدالت یک مشکل بسیار بزرگ داشت و آن سردرگمیِ فیلم بود. فیلمنامه ریتم معینی نداشت و تم اصلی آن نیز مشخص نبود؛ البته به وضوح مشخص بود که دلیل این اتفاق، دخالت های بی جای وارنر و حذف غریب به ۱ ساعت از فیلم برای فروش بیشتر در سانس های بیشتر بود. سکانس های حذف شده ای که یکی پس از دیگری به شخصیت های اصلی فیلم همچون سوپرمن و بتمن و از همه بدتر به سایبورگ ضربه زدند تا فیلم نه تنها از پتانسیل خود باز بماند بلکه در گیشه نیز شکست بخورد و موجب بدنامی گروهِ با عظمتی مانند لیگ عدالت شود.

ویلنِ فیلم در یک کلام افتضاح بود و حتی یک قدم هم به استپن ولفی که در کمیک ها دیده بودیم نزدیک نشد. ویلنی با انگیزه ای نامعین که انگار فقط برای انتقامِ شکستِ گذشته اش به زمین بازگشته بود. در سمت دیگر برخی بازیگران مانند ازرا میلر نیز به هیچ وجه مناسب نقش خود نبودند و این نشان از بی توجهی وارنر در انتخاب بازیگران دارد که موجب ناراحتی هر هواداری شد، چرا که شخصیت های غنیِ دی‌سی، مستحقِ اقتباس هایی همچون لیگ عدالت و بتمن علیه سوپرمن نیستند و ارزش این شخصیت ها فراتر از چیزی بود که در DCEU شاهدش هستیم اما باز هم منتظر میمانیم به امید اینکه در آینده، دنیای سینمایی مشترک دی‌سی تبدیل به همان چیزی شود که هر طرفدارِ کمیک آرزویش را دارد.

 

۹ – Justice League Dark

لیگ عدالت تاریک

لیگ عدالت تاریک یکی از جالب ترین و خفن ترین گروه های ابرقهرمانی/ماورالطبیعه است که شخصیت های محبوبی مانند جان کنستانتین و زاتانا در آن حضور دارند. دو شخصیتی که هواداران خاطرات بسیار خوبی از آن ها دارند، به خصوص کنستانتین که با سیگار همیشه روشن و چهره ای مصمم، به خوبی موفق شده جای خود را در دل هواداران انتشارات دی‌سی باز کند.

با این حال باید گفت اقتباسی که از داستان های لیگ عدالت تاریک می شود در خور شخصیت های آن نیست؛ هر چند که انیمیشن سینمایی لیگ عدالت تاریک، انیمیشن بدی نیست اما نکات منفی زیادی به همراه دارد که مطمئناً این اقتباس بدون این اشکالات می توانست هم رده‌ی اقتباس های انیمیشنی موفق چند سال گذشته‌ی وارنر مانند فلش پوینت قرار گیرد.

یکی از اصلی ترین اشکالات و ایراد هایی که در مورد این انیمیشن مطرح است حضور بی مورد بتمن است. در حقیقت حضور بتمن در میان اعضای لیگ عدالت تاریک هیچ توجیه منطقی به جز تبلیغ برای فروش ندارد، مساله ای که باعث ناراحتی بسیاری از هواداران شد، به این علت که مدت زمان اختصاص داده شده به بتمن در انیمیشن، می توانست به شخصیت های اصلی مانند کنستانتین و زاتانا اختصاص داده شود تا شخصیت پردازی اعضای اصلی گروه قوی تر شود. به علاوه این مساله باعث نکته مثبت دیگری یعنی وفاداری بیشتر این گروه به ریشه های کمیک بوکی خود میشد.

اما با این وجود، انیمیشن لیگ عدالت تاریک دارای نکات مثبت زیادی هم هست که از جمله آن ها می توان به شیمی خوب بین اعضای گروه، و فضای جالب و دوست داشتنی فیلم اشاره کرد. علاوه بر این، مبارزاتی که بین قهرمانان با خبیث داستان صورت می گیرد نیز جذاب و هیجان انگیز هستند و مخاطب می تواند از آن ها لذت ببرد.

در کل باید به این نکته معترف بود که انیمیشن سینمایی لیگ عدالت تاریک، یکی از بهترین انیمیشن هایی است که وارنر در دو سه سال اخیر از روی کمیک بوک های انتشارات دی‌سی ساخته است اما این نکته را نیز نباید فراموش کرد که سطح انیمیشن های وارنر در چند سال اخیر بسیار از روز های اوجش که انیمیشن هایی مانند فلش پوینت و واندرومن را به هواداران عرضه می کرد فاصله گرفته است.

 

۸ – Teen Titans: Judas Contract

تایتان های نوجوان: قرارداد یهودا

سال ۲۰۱۷ دی‌سی و وارنر سه انیمیشن را به مخاطبین عرضه کردند که باید اعتراف کرد هیچ کدامشان نتوانستند انتظارات هواداران را برآورده کنند و در حد انتظار ظاهر شوند.

تایتان های نوجوان: قرارداد یهودا“، نام یکی از بهترین کمیک های تایتان های نوجوان است که توسط نویسنده‌ی معروف دنیای کمیک یعنی “مارو ولف من” نوشته شده است. هنگامی که خبر ساخته شدن این انیمیشن به گوش هواداران رسید بسیاری متعجب و برخی خوشحال شدند اما در نهایت وارنر کاری را تحویل داد که بیشتر شبیه یک اقتباس آزاد بود تا یک اقتباس از روی کمیک شاهکاری مانند قرارداد یهودا؛ البته باید قبول کرد که این انیمیشن نسبت به انیمیشن های دیگر وارنر در چند سال اخیر بهتر بود اما باز هم فاصله زیادی از شاهکار های انیمیشنی سابق وارنر و دی‌سی داشت که پیش از این ساخته شده بود.

نکته آزار دهنده‌‌ی دیگر این انیمیشن، گل یا پوچ کردن وارنر با داستانک های کمیک قرارداد یهودا بود! به عبارت دیگر، وارنر در طی یک حرکت انتحاری تصمیم گرفته بود داستانک هایی را که از آن ها خوشش نمی آمد حذف کند و داستانک های مسخره ای مثل رابطه اسلید ویلسون (یا همان دث استروک) با ترا را نگه دارد! البته باید معترف بود که این داستانک در خود کمیک، بخش اساسی از داستان را تشکیل می دهد و به کمک پیوندی که با بقیه داستانک ها در طول روند کمیک ایجاد می کند موجب انسجام داستان می شود ولی در انیمیشن، بیشتر داستانک های دیگر را حذف شده بود و به دلایل نامعلومی این داستانک را نگه داشته بودند؛ البته حداقل این نکته مثبت وجود داشت که این رابطه در کمیکِ مورد اقتباس وجود داشت.

در این انیمیشن، دث استروک هم در سطح بسیار پایین تری نسبت به نسخه خود در کمیک ها قرار داشت و اریجین یا همان پیشینه اش تا حدودی تغییر کرده بود اما به هر حال این انیمیشن نکات مثبتی هم داشت که مهم ترین آن ها، شیمی خوب اعضای تایتان های نوجوان بود. در هر صورت این انیمیشن در سطحی کمّی، بهتر از متوسط قرار میگیرد که ارزش تماشا کردن را دارد.

 

۷ – Guardians Of The Galaxy Vol. 2

محافظان کهکشان 2

هنگامی که استودیو مارول، خبرِ ساخته شدن فیلمی از شخصیت های گمنام شرکت مارول به نام محافظان کهکشان را در سال ۲۰۱۴ داد بسیاری مطمئن بودند که این فیلم، زنجیره موفقیت های مارول در فیلم سازی را قطع خواهد کرد، اما اینطور نشد و محافظان کهکشان به کارگردانیِ نابغه ای به نام “جیمز گان” به موفقیتی بی نظیر در گیشه و نزد منتقدین دست یافت و توانست از شخصیت های گمنام و کم اهمیتِ کمیک های مارول، شخصیت هایی خلق کند که امروز در اوج محبوبیت قرار دارند.

پس از این بود که هواداران بی صبرانه منتظرِ قسمت دوم سری محافظان کهکشان و دیدن دوباره قهرمانان محبوبشان روی پرده سینما بودند. قبل از اکران این فیلم هم خیلی صحبت ها شد و بازیگران و تهیه کنندگان فیلم با تعریف هایشان انتظارات را تا حد خیلی زیادی از این فیلم بالا بردند اما این فیلم، آن چیزی که هواداران انتظار داشتند نشد!

فیلم محافظان کهکشان ۲، یکی از جامع ترین فیلم های کمیک بوکی بود که تا به امروز ساخته شده است اما مشکل اصلی آن، زیاده روی در برخی از جنبه های داستان بود، به خصوص جنبه فانِ فیلم، به عنوان مثال می توان به درکس اشاره کرد که در فیلم اول با اختصاص دادن یک سهم متناسب از فیلم خوش درخشیده بود اما در قسمت دوم، شوخی ها و نقش آفرینی او، گاهی اوقات قابل تحمل نبود و همین فانِ زیاد باعث شد تا فیلم در بعضی سکانس ها نتواند به پتانسیل کامل خود دست یابد. از سوی دیگر فرمول جیمز گان در این فیلم تا حدی طراوت خود را از دست داده بود، چرا که تا حد زیادی مشابه همان فرمولی بود که جیمز گان برای ساختن فیلم اول از آن بهره گرفته بود.

با این حال، این صحبت ها به معنای بد بودن فیلم محافظان کهکشان ۲ نیست؛ فیلم محافظان کهکشان ۲ با وجود ایراد هایی که داشت یکی از بهترین فیلم های کمیک بوکی سال ۲۰۱۷ بود. دیدن بیبی گروت، روابط لذت بخش اعضای گروه، راکت راکون و البته صحنه های احساسی و حتی بیشترِ صحنه های فانِ فیلم، چیزی بود که باعث لذت بردن مخاطب از این فیلم میشد و توانست عامل موفقیتِ فوق العاده‌ی این فیلم در سینما شود.

 

۶ – Thor Ragnarok

ثور رگناروک

فیلم ثور راگناروک (Thor Ragnarok)، سومین فیلمِ اختصاصیِ شخصیت ثور روی پرده سینما بود؛ فیلمی اقتباس شده از روی یکی از دارک ترین کمیک بوک های تاریخ شخصیت ثور که تبدیل به یکی از فان ترین فیلم های ابرقهرمانی سال ۲۰۱۷ شد!

از بحث وفاداری به کمیک بوک که بگذریم، فیلم ثور راگناروک از لحاظ سینمایی یکی از بهترین فیلم های سال ۲۰۱۷ بود. فیلم دارای ایده های جالب و نو بود و شخصیت پردازی ثور، شاهزاده‌ی مغرور آزگاردی و هالک تا حد زیادی به سمت فان شدن پیش رفته بود تا با فضای فانِ فیلم سازگار باشد. فضا و شخصیت پردازی جدید به مذاق خیلی از مخاطبین و منتقدین خوش آمد و باعث موفقیت این فیلم در گیشه و در نظر منتقدین شد اما در نظر کمیک فن هایی که کمیک های ثور را دنبال کرده بودند، این عمل زیاد رضایت بخش نبود.

علاوه بر این، فیلم دارای صحنه های اکشن بی نظیر و البته تعدادی از شخصیت کمکی فوق العاده مانند والکری و البته ویلن فیلم یعنی هلا با بازی هنرپیشه معروف هالیوود خانم “کیت بلانشت” بود که باعث شد این فیلم هر چه بیشتر بتواند موفقیت خود را تضمین کند. با این حال این فیلم دارای نقاط ضعفی هم بود (البته بدون در نظر گرفتن جنبه های کمیکی!) که از جمله آن ها می توان به زیاد بودنِ شخصیت ها در حالی که نقش چندان مهمی در فیلم نداشتند اشاره کرد، به خصوص شخصیت هایی مانند اودین و سورتور که از تاریخچه غنی در دنیای کمیک برخوردارند، اما در این فیلم بهای کافی به آن ها داده نشد. از سوی دیگر، برخی از ستاره های قبلی دنیای سینمایی مارول در این فیلم نسبت به فیلم هایی قبلی خود، بازی ضعیف تری نشان دادند که مهم ترین آن ها لوکی به هنرپیشگیِ “تام هیدلستون” بود که در تمام فیلم های قبلی، نقش آفرینی بی نظیری از خود به جای گذاشته بود ولی در این فیلم، به یک شخصیت کمکی معمولی تبدیل شده بود که نقش چندان مهمی در فیلم نداشت.

مشکل دیگر فیلم، عدم وجود روابط عاطفی بود؛ در واقع فیلم ثور راگناروک آنقدر روی جنبه فان و البته اکشن چشم گیرش تمرکز کرده بود که بقیه‌ی جنبه های فیلم را قربانی این توجه بیش از حد کرده بود. یکی از این جنبه ها، روابط عاطفی و رومنسِ فیلم بود که عملاً وجود نداشت؛ روابطی که شاید وجود آن می توانست این فیلم را از لحاظ سینمایی (!) به فیلم موفق تری تبدیل کند. با این وجود، فیلم ثور راگناروک فیلمی بود که بسیاری از مخاطبینِ عام از آن لذت بردند و توانست با ایده ها و اِلمان های جدیدی که برای شخصیت ثور در نظر گرفته بود به موفقیت بسیار خوبی دست پیدا کند.

 

۵ – Spider-Man: Homecoming

مردعنکبوتی: بازگشت به خانه

سال ۲۰۱۵ بود که دیزنی موفق شد طی مذاکراتی با شرکت سونی، رایت اسپایدرمن را از این شرکت پس بگیرد، سپس “تام هالند” برای ایفای نقش اسپایدرمن در MCU انتخاب شد و با هنرپیشگی فوق العاده ای که در فیلم کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی داشت موفق شد، لقبِ بهترینِ مردعنکبوتیِ نوجوان سینما را از سوی بسیاری از هواداران، از آن خود کند.

پس از این بود که خبر ساخته شدن اولین فیلم اختصاصی اسپایدرمن در دنیای سینمایی مارول منتشر شد؛ خبری که باعث خوشحالی تعداد زیادی از هواداران شد و زمانی که این فیلم به اکران درآمد مشخص شد که انتظار ها بیهوده نبوده است چون این فیلم، عالی بود.

اسپایدرمن از آن دسته شخصیت هایی است که حد و مرز ندارد؛ شخصیتی که به دلیل کمیک بوک ها و شخصیت پردازی فوق العاده اش همیشه در بین تمامی اقشارِ سنی، محبوبیت خاصی داشته است.

فیلم اسپایدرمن: بازگشت به خانه (Spider-Man: Homecoming) یکی از بهترین اقتباس های سینمایی مردعنکبوتی است؛ فیلمی با نقش آفرینی بی نظیرِ تام هالند که نقش یک پیتر پارکر نوجوان را عالی بازی کرد و البته ستارگانی همچون “مایکل کیتون” و “رابرت داونی جونیور” در نقش های کمکی، موجب محبوب تر شدنِ هر چه بیشترِ این فیلم در میان هواداران و دریافت نظرات مثبت منتقدین شدند.

روایت داستان از یک پیتر پارکر نوجوان، بسیار خاص است. شاید دیگر مانند سری های قبلی، او مورد زورگویی و آزار و اذیتِ فلش تامپسون قرار نگیرد اما باز هم همان شخصیتِ دور از بقیه دانش آموزان را دارد که حلقه‌ی ارتباطِ اجتماعی اش محدود است؛ شخصیتی که تام هالند از پیتر پارکر تحویل می دهد واقعاً همان چیزیست که انتظار دیدنش را داشتیم. از سوی دیگر مایکل کیتون در نقش شخصیت خبیث فیلم یعنی والچر بسیار خوب عمل می کند و شخصیت های کمکی دیگر هم نقش آفرینی قابل قبولی را دارند.

البته فیلم ضعف هایی هم دارد که از بین آن ها می توان به روندِ تبدیل شدن آدرین تومز از یک سرکارگر به یک شخصیت خبیث اشاره کرد که می توان گفت عملاً خارج از فیلم اتفاق می افتد.

البته بزرگ ترین نقطه ضعفی که هواداران مردعنکبوتی در فیلم احساس می کردند، بار احساسی آن بود. قبل از اکران فیلم اسپایدرمن: بازگشت به خانه اشاره شد که در این فیلم دیگر به اریجین پیتر و تبدیل شدن او به اسپایدرمن اشاره ای نخواهد شد؛ این یعنی عمو بن که نقطه‌ی آغازِ تمام ماجراهای پیتر پارکر بود در فیلم حضور نخواهد داشت، البته این خبر بدی نبود بلکه خبر خوبی هم بود اما مشکل اینجاست که عدم حضور فیزیکی عمو بن در فیلم به این معنا نیست که بار احساسی و مسئولیت سنگینی که او با گفتن جمله‌ی “قدرت زیاد، مسئولیت زیاد به همراه داره” بر روی دوش پیتر گذاشته، نباید در فیلم لمس شود.

مردعنکبوتی یکی از شخصیت هایی است که در دنیای کمیک، تراژدی های زیادی را تجربه کرده است و قطعاً در صدر این تراژدی ها، مرگ عمو بن قرار دارد که باعث آغاز تمام مسئولیت های مردعنکبوتی بود اما در این فیلم، واقعاً آثار این تراژدی در زندگی پیتر قابل لمس نیست و این ناراحت کننده است. علاوه بر این، رابطه‌ی رمانتیک بین لیز و پیتر هم برخلاف دو سری قبلی چیز خاصی نداشت (مخصوصاً نسبت به فیلمِ مردعنکبوتی شگفت انگیز ۲) و این مساله به کم رنگ تر شدنِ بار احساسی فیلم  کمک می کند، البته به این معنا نیست که شعار معروف مردعنکبوتی در طول فیلم حس نشود بلکه برعکس، تمام اعمالِ قهرمانانه‌ی فیلم بر اساس همین شعار بنا شده اند اما فقط در این فیلم، آن بار احساسیِ این شعار در زندگی پیتر، در حد انتظار ملموس نیست.

اما در هر صورت فیلم اسپایدرمن: بازگشت به خانه با وجود ضعف هایی که داشت دارای نقطه های قوت فراوانی بود که باعث لذت بردن هر مخاطبی از این فیلم خواهد شد.

 

۴ – Lego Batman

لگو بتمن

شاید اولین باری که خبرِ ساخته شدن یک فیلم ابرقهرمانی در یک دنیای لگویی و با شخصیت های لگویی منتشر شد، کسی انتظار موفقیت فوق العاده ای را نداشت اما با اکران شدن این اثر، بسیاری از هواداران پر و پا قرص دی‌سی عاشق آن شدند! فیلم/انیمیشن لگو بتمن (Lego Batman) اثری بود که نظر مثبت بسیاری از هواداران و منتقدین را به خود جلب کرد.

لگو بتمن روایتی بسیار متفاوت از بتمنی بود که هواداران عاشق آن هستند؛ یک بروس وین باحال و فان که موقع کتک زدن شخصیت های خبیث، صدای پلیرش را زیاد می کند! نوآوری های این اثر در شخصیت پردازی واقعاً جالب بود؛ تمام شخصیت ها فان شده بودند و شوخی و جوک در تمام فیلم وجود داشت، با این حال هنوز هم میشد در اعماق این شخصیت ها همان شخصیت هایی را دید که همگی عاشق آنها هستیم.

فیلم/انیمیشن لگو بتمن واقعاً مختص سن خاصی نبود و هر قشر سنی می توانست از تم خاص و البته فانِ جذابِ این فیلم لذت ببرد؛ فانی که در تمام فیلم وجود داشت کاملاً متناسب با فضای فیلم بود. در واقع همین نکته بود که موجب شد این فیلم بتواند به چنین محبوبیتی میان هواداران و منتقدین دست پیدا کند و هم چنین تمامِ کمیک فن ها راضی نگه دارد.

 

۳ – Atomic Blonde

بلوند اتمی

و این هم تنها فیلمِ کمیک بوکی امسال که از روی کمیک های دو شرکت مارول و دی‌سی اقتباس نشده بود. فیلمی اقتباس شده از روی گرافیک ناولِ سرد ترین شهر که توسط نویسنده‌ی معروف “آنتونی جان استون” نوشته شده است.

داستان فیلم یکی از متفاوت ترین داستان ها بین فیلم های اقتباس شده از کمیک بوک است؛ داستانی با محوریت جنگ سرد و البته یک مامور MI6 به نام “لورین” که وظیفه دارد جلوی لو رفتن اطلاعات محرمانه را بگیرد.

اما تنها داستانِ فیلم نیست که این فیلم را جز ۳ فیلم کمیک بوکی برتر امسال قرار می دهد؛ فیلم اتمیک بولند (Atomic Blonde) در کنار داستان گیرا، دارای تیم بازیگری فوق العاده ای است که از جمله آن ها می توان به “شارلیز ترون” و “جیمز مک آوی” اشاره کرد؛ به خصوص شارلیز ترون که در نقش لورین که موفق می شود با ارائه‌ی یک بازیِ فوق العاده، اعماق شخصیتِ این مامورِ متمایز را به مخاطبان نشان دهد.

یکی از برتری های دیگر این فیلم، صحنه های اکشن و جلوه های ویژه فوق العاده آن است. صحنه های اکشن فیلم واقعاً چشم نواز هستند و قطعاً نقطه اوج آن ها درگیری شارلیز ترون در نقش لورین با ماموران KGB در راه پله است. این فیلم یکی از متمایز ترین و زیبا ترین فیلم های کمیک بوکی سال ۲۰۱۷ بود که فقط با دیدن آن می توانید به پای قضاوت بنشینید و مطمئن باشید دیدن آن بدون شک برای هر کمیک فنی دلنشین خواهد بود.

 

۲ – Wonder Woman

واندرومن

در سال ۲۰۱۶ بود که یکی از محبوب ترین شخصیت های مونث دنیای کمیک یعنی واندرومن با نقش آفرینی بازیگر نه چندان مشهور هالیوود یعنی “گَل گَدوت” در فیلم بتمن علیه سوپرمن: طلوع عدالت، اولین اقتباس سینمایی خود در عصر جدید فیلم های کمیک بوکی را تجربه کرد. حضور کوتاه او در فیلم مذکور، ناراحتی خیلی از هواداران را به دنبال داشت؛ به حدی که بسیاری از هواداران شخصیت واندرومن هم به شدت از او و حضورش انتقاد کردند اما زمانی که فیلم “واندرومن” در سال ۲۰۱۷ روی پرده سینما رفت تمام منتقدین نظرشان را پس گرفتند.

فیلمی که انگار برای سنت شکنی اکران شد؛ اولین فیلم سینمایی از یک ابرقهرمان زن، پرفروش ترین فیلم DCEU در خاک آمریکا، پایان طلسم نمرات پایین فیلم های DCEU و تمام رکورد هایی که این فیلم در سال ۲۰۱۷ به نام خود ثبت کرد.

اقتباسی بی نظیر از اریجین دایانا، پرنسس جزیرۀ پارادایس و جنگجویان آمازون؛ دختر ملکه هیپولیتا و زئوس؛ دختری که زندگی خود را برای خفظ عشق و آرامش در دنیا وقف کرد. شخصیتی که بار ها و بار ها ثابت کرده است هیچ کس بیش از او عاشق زندگی نیست؛ شخصیتی که به تمام کسانی که به او تهمت سکسیسم می زدند نشان داد شخصیتش به حدی فراتر از مادیات است که گاهی قابل توصیف نیست.

گَل گَدوت در نقش اصلی فیلم، انتخابی عالی بود. او شخصیتی را تحویل مخاطبین داد که فلسفه وجودی واندرومن را به وضوح نشان می دهد. نقش آفرینی احساسی او در سکانس های فیلم، استعدادش در بازیگری را اثبات کرد؛ واقعاً چه کسی می تواند با دیدن صحنه ای که در آن دایانا با انسان های رنج دیده همدردی می کند، فلسفه وجودی او را درک نکند، چه کسی می تواند از اعماق آن نگاه غمگین، عشقِ دایانا به زندگی را درک نکند.

فیلم واندرومن با این وجود ضعف هایی هم داشت. جلوه های ویژه، ضعیف تر از حد انتظار بودند و آرس به عنوان شخصیت خبیث آن چیزی نبود که هواداران انتظارش را می کشیدند و حضور او خیلی کوتاه تر از چیزی بود که بتوان با آن همذات پنداری کرد اما در کنار آن، تیم بازیگران کمکی فوق العاده عمل کردند و از بین آن ها “کریس پاین” در نقش کاپیتان استیو ترِوِر با بازی بسیار خوبش نقش مهمی در پیشروی داستان داشت.

اما شاید این برای شما سوال باشد که چرا این فیلم با وجود ضعف هایی که داشت تا این حد نظر مثبت منتقدین و هواداران را به خود جلب کرد؟ در جواب این سوال باید گفت که این فیلم راجع به تقابل قهرمان و ابر خبیث نبود؛ این فیلم در مورد صحنه های اکشن دیدنی نبود. این فیلم در موردِ خودِ شخصیت دایانا بود؛ شخصیتی که بدون هیچ چشم داشتی حاضر است برای دنیایی که تمام زندگی اش را از آن دور بوده و آن را نمی شناسد تا سر حد مرگ بجنگد. در واقع مسئولیت بزرگ این فیلم نه صحنه های اکشن بود و نه خبیث آن، بلکه مسئولیت فیلم نشان دادن شخصیت واقعی دایانا به دنیا به عنوان یک زن فداکار در راه انسانیت بود؛ چیزی که به کمک نقش آفرینی های زیبای بازیگران و کارگردانی فوق العاده “پتی جنکینز” با تمام و کمال اجرا شد.

 

۱ – Logan

لوگان

بیست سال نقش آفرینیِ یک نقش حرف کمی نیست، آن هم زمانی که این نقش آفرینی به حدی خوب باشد که هواداران قادر به تصور فرد دیگری در نقش میوتانت محبوب و معروف دنیای مارول یعنی ولورین نباشند.

هیو جکمن“، بازیگری که با همان اولین حضورش در یک قفس مبارزه با سیگار برگی که در دهان داشت قلب هواداران را مال خود کرد. شاید اگر در سال ۱۹۹۸ گفته میشد این جوان نیوزلندی تا بیست سال دیگر به نقش آفرینیِ نقشی مانند ولورین خواهد پرداخت کسی باور نمی کرد اما این اتفاق افتاد و امروز همه اینجا هستیم در حالی که هیو جکمن با شاهکاری به نام “لوگان” با نقش ولورین خداحافظی کرده است.

فیلم لوگان، بی شک بهترین فیلم کمیک بوکی سال ۲۰۱۷ بود؛ آخرین نقش آفرینی هیو جکمن با فیلمنامه ای فوق العاده و کارگردانی “جیمز منگولد” همراه شد و شاهکاری پدید آورد که حسی از غم و فداکاری را به مخاطب القا می کرد.

هر دو نقطه‌ی اصلیِ اقتباسیِ فیلم از کمیک های بی نظیری بودند که زمینه را برای خلق یک شاهکار فراهم آوردند؛ از یک سو فضای آخر الزمانی و شباهتِ عجیب فیلم به فیلم های سبک وسترن که در راس آن ها “شین” قرار داشت، مخاطبین آشنا با کمیک را ناخودآگاه به یاد کمیک بی نظیرِ لوگانِ پیر (Old Man Logan) و از سوی دیگر ایکس-۲۳ با نقش آفرینیِ شگفت انگیزِ “دافنه کین” که مخاطب را به یاد شاهکاری به نام معصومیت از دست رفته (Innocence Lost) می انداخت.

هر چند که ریشه های کمیکی لوگان جای بحث زیادی دارند و به عقیده برخی از مخاطبین این فیلم بیشتر وسترن بود تا کمیک بوکی اما به این موضوع باید اعتراف کرد که فیلم لوگان واقعاً لذت بخش بود! در راس همه‌ی داستان ها و سکانس های فیلم، این خودِ لوگان بود که نبض فیلم را در دست داشت؛ شخصیتی که در طول این ۲۰ سال صحنه‌ی به یاد ماندنی، کم نداشت و در این فیلم، سکانس های زیادی را به این صحنه های به یاد ماندنیِ حضور ولورین در سینما اضافه کرد؛ از نگهداری از چارلز اگزاویر گرفته تا مرگ غم انگیزِ پایان فیلم، تمام این صحنه ها این شخصیت را به اوج رساند، شخصیتی که پشت چهره خشمگین و بی تفاوت خود قلبی از محبت و دلسوزی پنهان کرده است.

علاوه بر لوگان، لارا/ایکس-۲۳ با نقش آفرینی دافنه کین به طرز فوق العاده ای جذاب بود؛ دختری که بدون خواست خودش متولد شد تا یک سلاح باشد، دختری که از بدو تولد بالغ بوده و بالغ خواهد ماند، چونکه برای کودکی که فقط برای تبدیل شدن به یک ماشین جنگی متولد شده واژه کودک معنایی ندارد؛ صحنه هایی که لارا در آن ها نقش آفرینی می کرد همگی این جملات را القا می کردند، چه جایی که به جای لوگان پشت فرمان ماشین نشست و چه جایی که بی پروا با کلون لوگان جنگید اما نقطه اوج او در داستان، جایی بود که آن بغضی که از همان دقیقه ابتدایی فیلم گلوی مخاطب را می فشرد منفجر کرد، جایی که او به لوگان گفت “پدر” و به احترام لوگان، صلیب بالای قبر را به شکل X در آورد تا تمام این بیست سال نقش آفرینی در یک سکانس برای هواداران یادآوری شود.

همه این ها را به نقش آفرینیِ عالیِ شخصیت های کمکی، بی رحمیِ خوفناک دشمنان و خبیث های فیلم، و تم بی نظیر آن اضافه کنید تا لوگان تبدیل به یکی از زیبا ترین فیلم های کمیک بوکی تاریخ شود که بی چون و چرا عنوان بهترین فیلم کمیک بوکی سال ۲۰۱۷ را از آن خود می کند؛ فیلمی که سال های سال در ذهن هواداران کمیک بوک و سینما باقی خواهد ماند.

3 دیدگاه
Inline Feedbacks
View all comments