معرفی ۱۰ دشمن برتر فانوس سبز

فانوس های سبز (Green Lanterns) گروهی از محبوب ترین ابرقهرمانان دنیای کمیک هستند که به علت خاص و ناب بودن ایده هایِ کمیک هایشان معروفند و طرافداران زیادی دارند در این مقاله قصد داریم به معرفی ۱۰ دشمن برتر فانوس های سبز بپردازیم؛ با ما همراه باشید.

۱-Sinestro

تال سینسترو” فانوس سبز ناحیه ۱۴۱۷ در سپاه فانوس های سبز بود که به علت موفقیت های خود در کنترل جرم و جنایت در ناحیه تحت نظر خود به عنوان بزرگترین فانوس سبز شناخته می شد. او همچنین شاگرد یکی دیگر از فانوس های سبز معروف به نام “آبین سور” (فانوس ناحیه ۲۸۱۴) بود. پس از اینکه “آبین سور” در زمین کشته شد و حلقه قدرت خود را به “هال جوردن” داد، “آتورسیتوس” که به همراه او بود فرار کرد تا آغاز کننده تاریک ترین شب(Blackest Night) در زمین را بیابد و از بین ببرد در همین هنگام “سینسترو” از طرف یکی از اعضای محافظین به نام “گانتت” ماموریت یافت تا به زمین رفته و به “هال” کمک کند. این اولین دیدار این دو نفر بود و آن ها موفق شدند “آتورسیتوس” را شکست دهند و به او اجازه ندادند تا ماموریتش مبنی بر کشتن “ویلیام هند” (کسی که بعد ها به ابرخبیث معروفی به نام بلک هند تبدیل شد.) به عنوان آغاز کننده تاریک ترین شب را به پایان برساند؛ سپس “سینسترو” او را به سیاره “ایسمالت” که تبعیدگاه “فایو اینورژنز” بود بازگرداند.

پس از این بود که دوستی نزدیکی بین این دو نفر برقرار شد به طوری که بعد ها و در طی آرک “Rage Of The Red Lanterns” هنگامی که “سینسترو” زندانی سپاه فانوس های سبز بود و قرار بود اعدام شود خطاب به “هال جوردن” گفت:”وقتی که من تو سپاه فانوس های سبز بودم برای بقیه فانوس احترام قائل بودم، ولی فقط دو نفر بودن که اونا رو به عنوان دوست خودم شناختم؛ اولیش آبین سور بود و دومیش تو”

این دوستی هنگامی به خشم و نفرت تبدیل شد که “هال جوردن”، “سینسترو” را متهم به سوء استفاده از قدرتش برای حکومت بر سیاره زادگاهش “کروگار” با ایجاد ترس وحشت در بین مردم متهم کرد، به همین دلیل “سینسترو” در حضور دیگر اعضای سپاه فانوس های سبز محاکمه شد و با رای پایانی دادگاه حلقه قدرتش از او بازپس گرفته شد و محافظین او را به دنیای پاد ماده یا “کوآرد” تبعید کردند.

سینسترو” پس از مدت ها موفق شد اعتماد ساکنین و اسلحه سازان “کوآرد” را به خود جلب کند. او قول دنیایی بهتر را به آن ها داد؛ به همین دلیل ساکنین کوآرد” که زندگی سختی داشتند به او اعتماد کردند و به کمک بهترین اسلحه ساز خود حلقه ی قدرت زرد رنگ را برای “سینسترو” ساختند. او سپس توانست باتری قدرت مرکزی حلقه های قدرت زرد رنگ را با به بیگاری گرفتن ساکنین “کوآرد” در آن جا بنا کند و سپاه سینسترو را به وجود بیاورد؛ سپاهی که بعد ها تبدیل به بزرگترین دشمن فانوس های سبز شد و باعث شد تا محافظین ۱۰ قانون جدید به کتاب OA اضافه کنند که اولین آن ها از بین رفتن قانون منع فانوس های سبز از کشتن دشمنانشان بود.

اما دلیل اینکه “سینسترو” در رده نخست این لیست قرار دارد قدرت فوق العاده او نیست(هر چند که او یکی از با مهارت ترین افراد یا حتی با مهارت ترین فرد در استفاده از حلقه ی قدرت در دنیای دی سی است) بلکه این شخصیت پردازی فوق العاده و هدف او از دشمنی با فانوس های سبز است که باعث می شود او بالاتر از تمام شخصیت های خبیثی که در برابر فانوس های سبز قرار گرفته اند، باشد.

“سینسترو” در دنیای کمیک و بخصوص در کمیک های نوشته “جف جانز” دارای شخصیت پردازی فوق العاده ای است او یکی از نترس ترین دشمنان فانوس های سبز است اما در این راه هرگز حاضر به از دست دادن چیز هایی که به آن ها علاقه دارد نیست؛ “سینسترو” علاقه و عِرق فوق العاده ای به سیاره زادگاهش “کروگار” دارد و چه هنگامی که فانوس سبز بود چه هنگامی که تبدیل به رهبر فانوس های زرد شد محافظت از این سیاره را مهمترین وظیفه خود می دانست؛ به طوری که در طی رویداد تاریک ترین شب به تنهایی با “مونگول” جنگید و به حکومت او به سیاره “کروگار” پایان داد. مبارزه او با “مونگول” در حالی که به بقیه اجازه نمی دهد به او کمک کنند و فریاد میزند “این وظیفه منه” پانل هایی فوق العاده را تشکیل می دهد که نشانگر عمق شخصیت پردازی اوست اما در هر صورت او برای رسیدن به هدفی که در ذهن دارد،یعنی حفظ آرامش جهان به وسیله ایجاد ترس،از انجام هیچ کاری ابایی ندارد.

مثال بارز آن صحبت او با “هال جوردن” پس از زمانی بود که در پایان آرک “جنگ سپاه سینسترو”  توسط “هال جوردن” شکست خورد و در سیاره OA زندانی شد.

هنگامی که “سینسترو” در زندان بود “هال جوردن” برای صحبت با او به سلولش رفت(درست در همین زمان بود که محافظین حکم اعدام “سینسترو” را صادر کرده بودند) در بین صحبت هایشان “سینسترو” در واکنش به وضع قانون اول توسط محافظین به “هال جوردن” گفت:”من به هدفم رسیدم جوردن وضع قانون اول باعث شد عقیده ای که من داشتم به حقیقت بپیونده چرا که از این به بعد در حالی که فانوس های سبز قادربه کشتن دشمنانشون هستند تمام جهان اطراف از فانوس های سبز خواهند ترسید و همین ترس جلوی جرم و جنایت بیشتر توی دنیا رو میگیره.” فکر نمیکنم احتیاجی به توضیح بیشتر باشد جملات “سینسترو” به وضوح نشانگر شخصیت پیچیده و جالب اوست!

۲-Nekron

نکرون” بدون شک قدرتمند ترین خبیثی است که در مقابل فانوس های سبز قرار گرفته. تقابل او با فانوس های سبز و دیگر ابرقهرمانان دنیای دی سی در کمیک فوق العاده تاریک ترین شب نوشته نابغه ای به نام “جف جانز” و طراح فوق العاده ای به نام “ایوان ریس” یکی از خونبارترین تقابل هایی است که بین ابر قهرمانان و یک شخصیت خبیث در گرفته است. صحنه هایی همچون کشتن اعضای محافظین یا اضافه کردن قهرمانان فوق العاده قدرتمندی مثل سوپرمن و واندروومن به سپاه فانوس های سیاه خود تنها به گفتن کلمه “بمیرید” همگی صحنه هایی بودند که خباثت و قدرت فوق العاده او را به تصویر میکشیدند.

هدف او نیز بسیار با خبیث های دیگر دنیای کمیک متفاوت بود کسی که تجسم مرگ است و هدفش تبدیل کردن تمام موجودات دنیا به مرده های زنده شده درون ارتش خود و از بین بردن تمام احساسات درون موجودات زنده است.

نکرون” مدت ها پیش از اینکه رهبری سپاه فانوس های سیاه را بر عهده بگیرد در دنیای کمیک های دی سی حضور داشت. او ویلنی بود که از ارواح مردگان نیرو میگرفت و در دنیای مردگان حضور داشت، اولین تقابل او با فانوس های سبز و محافظین پس از این بود که او به انرژی فوق العاده ای دست یافت که در واقع “کرونا” مالتوسی طرد شده بود که به دست محافظین به صورت انرژی خالص در آمده بود؛ “نکرون” او را به صورت موجودی نامیرا زنده کرد و او را به دنبال محافظین فرستاد تا آن ها را به قتل برساند تا بتواند با جذب انرژی از ارواح مرده آن ها به قدرتی فوق العاده دست یابد، “کرونا” پس از زنده شدن دوباره به این دلیل این ماموریت را پذیرفت که “نکرون” قصد داشت پس از کشتن محافظین جهان را از نو و طبق ایده آل های خود خلق کند و دیدن تولد جهان که آرزوی “کرونا” بود او را وسوسه به همکاری با “نکرون” کرد، پس از حمله “کرونا” به OA او تعداد زیادی از فانوس های سبز را کشت اما در نهایت “هال جوردن” موفق شد به کمک تعداد کم فانوس های باقیمانده به دنیای مردگان برود و ارواح فانوس های مرده را از سلطه “نکرون” خارج کند سپس انرژی که “نکرون” به وسیله آن “کرونا” را تغذیه میکرد قطع شد و محافظین توانستند او را دوباره به دنیای مردگان تبعید کرده و راه ارتباط این دنیا با بقیه جهان را ببندند.

پس از این حضور “نکرون” با قهرمانانی نظیر واندروومن و کاپیتان اتم هم درگیر شد اما اوج شخصیت پردازی و قدرت او بی شک در کمیک های تاریک ترین شب بود که باعث خلق فانوس های سیاه و حلقه های قدرت سیاه شد و قصد نابودی تمام جهان زنده را کرد.

۳-Atrocitus

پس از اشتباه در برنامه ریزی من هانتر ها و نابود شدن ناحیه ۶۶۶ به دست آن ها تنها پنج فرد از میلیارد ها موجود ساکن در این ناحیه زنده ماندند و به “فایو اینورژنز” مشهور شدند آنها سال ها در سیاره “ایسمالت” به دلیل جرم و جنایت های خود به صلیب کشیده بودند تا اینکه رهبر آن ها یعنی “آتورسیتوس” پس از سال ها زندانی بودن تسلیم خشم خود شد و ۴ فرد دیگر را کشت و با خون آنها حلقه ی قدرت قرمز را به وجود آورد که نشات گرفته از خشم او نسبت به “سینسترو” و فانوس های سبز بود. او سپس رهبری سپاه خون خوار فانوس های قرمز را بر عهده گرفت، سپاهی متشکل از تمام افرادی که در وجود آن ها خشم بر دیگر عواطف برتری داشت.

آتورسیتوس” همیشه متکی بر خشم خود کار های شریرانه زیادی انجام داده و حتی پیش از اینکه به رهبر فانوس های قرمز شود با “آبین سور” به زمین سفر کرد تا آغاز کننده تاریکی را بیابد او در بین راه “آبین سور را به شدت زخمی کرد و باعث سقوط سفینه و مرگ او شد.

با این که خشم “آتورسیتوس” به سپاه فانوس های سبز و “سینسترو” بی پایان است اما خود او هم در وجودش احساساتی دارد که آن ها را از بقیه مخفی میکند عشق او به خانواده اش و البته حس شکستی که به دلیل ناتوانی در حفاظت از سیاره زادگاهش در “ریوت” در برابر هجوم من هانتر ها خورده مواردی هستند که بار آن ها روی وجدانش سنگینی می کند و باعث خشم بیش از حد او نسبت به دیگر موجودات شده است. خشمی که گاه احساسات او را برملا میکند مانند دیالوگ به یاد ماندنی که از او در طی رویداد روشن ترین روز و هنگام حفاظت او زمین شنیدیم که نشانگر شخصیت عمیقی است که پشت چهره منزجر کننده و یک بعدی “آتورسیتوس” قرار گرفته :”من جهان خودم رو ناامید کردم ولی هرگز این جهانو ناامید نمیکنم”.

۴- Parallax

پارالاکس” یکی از خبیث ترین موجوداتی است که در دنیای دی سی وجود دارد، اولین حضور شریرانه او در دنیای دی سی در دهه ۹۰ و هنگامی بود که “هال جوردن” معروف ترین و محبوب ترین فانوس سبز دنیای دی سی پس از نابود شدن شهر زادگاهش “کوست سیتی” به دست “مونگول” و سایبورگ سوپرمن به “پارالاکس” تبدیل شد (لازم به ذکر است که در آن زمان هنوز به پیشینه های “پارالاکس” اشاره نشده بود و خیلی از هواداران دادشان در آمده بود که گند زده اید به شخصیت محبوب ما! اما اولین بار این نابغه دنیای دی سی “جف جانز” بود که به همراه طراحی چیره دست به نام “اتان ون اسکایور” ریشه های “پارالاکس” به عنوان هیولایی کیهانی اشاره کرد و طی ران به یاد ماندنی اش به دنیای فانوس های سبز جانی دوباره بخشید.)  و سپاه فانوس های سبز را قتل عام کرد تا اینکه در نهایت پس از اینکه “گانتت” آخرین حلقه ی قدرت سبز را به “کایل راینر” داد او به همراه چند تن دیگر از فانوس های سبز موفق شد “هال جوردن” را شکست دهد.

اما دلیل اصلی قرار گرفتن “پارالاکس” در این لیست تاثیر روحی عمیقی است که بر زندگی “هال جوردن” گذاشت. در حقیقت “هال جوردن” حتی پس از رها شدن از “پارالاکس” نیز همیشه تحت فشار روانی خون هایی که هنگام تسخیر شدن توسط “پارالاکس” ریخته قرار داشته و هرگز نتوانسته این بار را از روی وجدان خود بردارد؛ باری که شاید در تمام افراد باعث گوشه گیری و یا تسلیم شدن میشد در “هال جوردن” موجب افزایش اراده و توانایی او برای غلبه به ترس شد در واقع “هال جوردن” قهرمانی است که از بزرگترین ترس و گناهش مهم ترین دلیل برای انجام مسئولیتش را ساخته است.

۵-Krona

کرونا” یکی از باهوش ترین اهالی مالتوس بود که علاقه فوق العاده ای به خلقت و نحوه آن داشت بنابراین تصمیم گرفت تا با دستکاری پیوستگی زمان و مکان موجب خلق جهان جدیدی شود اما آزمایش او شکست خورد و موجب به وجود آمدن جهان پاد ماده یا “کوآرد” و خلق مالتی ورس شد. پس از این اتفاق بود که بقیه اعضای مالتوس تصمیم به مجازات او به خاطر اشتباهش گرفتند و جسمش را به صورت انرژیِ خالص در آوردند و چون به خاطر اشتباه “کرونا” حس مسئولیت میکردند تصمیم گرفتند بقیه عمر خود را به محافظت از جهان بپردازند و به همین دلیل نام محافظین را برای خود انتخاب کردند.

اما برای “کرونا” این پایان کار نبود و او بار ها و بار ها در قالب های متفاوت بازگشت و با شخصیت های خبیثی همچون “نکرون” همکاری کرد اما بدون شک نقطه اوج حضور او در کمیک های دی سی از رویداد روشن ترین روز شروع شد جایی که “کرونا” تصمیم گرفت آواتار های هر یک از عواطف هفت گانه را جمع کند و به کمک آن ها محافظین و فانوس های سبز را شکست دهد. اتفاقی که در نهایت به آرک زیبای “جنگ فانوس های سبز” انجامید و در نهایت “هال جوردن” موفق شد “کرونا” را شکست داده و او را از بین ببرد.

اما چه چیزی کرونا را نسبت به بقیه دشمنان فانوس های سبز خاص میکند و باعث میشود او شایستگی حضور در این لیست را داشته باشد؟

در جواب این سوال باید به خلق و خو و هدف خاص “کرونا” اشاره کرد، او با اینکه عضوی از نژاد محافظین است اما مانند آن ها درک احساسات را مانع ضعف نمیداند و دارای احساسات است در واقع همین حس جاه طلبی فوق العاده اوست که باعث شده او تا این حد برای محافظین و فانوس های سبز خطرناک شود.

بد نیست بدانید که “گانتت” یکی از اعضای سابق محافظین که بعد ها حلقه ی قدرت آبی را به همراه “سید” خلق کرد هم دارای احساسات است و ما در ران “پیتر جی توماسی” در کمیک “Green Lantern Corps(2006-2011)” و در آرک “Revolt Of Alpha Lanterns” دیدیم که او برای یکی از فانوس های سبز کشته شده اشک میریزد!

۶-Manhunters

همانطور که اشاره شد پس از اشتباه “کرونا” دسته ای از هم نژاد های او که در قبال اشتباه او احساس مسئولیت میکردند تصمیم گرفتند از جهان محافظت کنند و نام محافظین را برای خود انتخاب کردند. در همین راستا آن ها تصمیم به ساختن نیروی پلیسی کهکشانی گرفتند که برقرار کننده نظم و قانون در جهان باشند در نتیجه آن ها ارتشی از روبات هایی به نام من هانتر ساختند تا از جهان محافظت کنند و نظم و قانو را در سراسر جهان بر پا کنند.

من هانتر ها تا مدت ها محافظ صلح و قانون در سراسر دنیا بودند تا اینکه برنامه ریزی آن ها دچار اختلال شد و آن ها تصمیم گرفتند که تمامی موجودات زنده جهان را نابود کنند در راستای عمل کردن به همین هدف بود که فاجعه ناحیه ۶۶۶ به وقوع پیوست و تمام موجودات زنده این ناحیه به جز ۵ نفر قتل عام شدند. پس از این فاجعه محافظین به سختی توانستند من هانتر ها را شکست دهند و سپس آنها را با سپاه فانوس های سبز جایگزین کردند که متشکل از موجودات زنده ای بود که دارای عواطف و احساسات بودند و در صورت شایستگی به سپاه فانوس های سبز می پیوستند. اما این پایان کار نبود و تعداد اندکی از من هانتر ها موفق شدند خود را به ناحیه ۳۶۰۱ برسانند که خارج از ناحیه های تحت بازرسی فانوس های سبز بود. پس از آن ابتدا دو من هانتر در آرک اول ران “جف جانز” با عنوان “No Fear” و سپس ارتش آن ها تحت رهبری سایبورگ سوپرمن در ناحیه ۳۶۰۱ در ولوم دوم ران “جف جانز” با عنوان “Revenge Of The Green Lanterns” تحت رهبری سایبورگ سوپرمن دیده شدند و مقابل “هال جردن” و سپاه فانوس های سبز قرار گرفتند.

من هانتر ها به غیر از ران “جف جانز” نیز چندین بار در کمیک های فانوس های سبز حضور پیدا کردند ( معمولا هم تحت رهبری سایبورگ سوپرمن بوده اند.) و باعث مشکلات زیادی برای سپاه فانوس های سبز شدند.

۷-Black Hand

ویلیام هند” دومین بچه خانواده “هند” بود که صاحب یکی از بزرگترین سردخانه ها و مرده شور خانه های شهر خودشان بودند. “ویلیام” از کودکی به لمس کردن اجساد سرد و بی جان افراد مرده علاقه خاصی داشت به همین دلیل پدر و مادرش که تصور میکردند او دارای مشکلات روانی است تا مدت ها او را تحت درمان روانی قرار دادند اما مشکل او بر طرف نشد و علاقه او به لمس کردن و ارتباط با افراد مرده در وجودش باقی ماند. تا اینکه “فایو اینورژنز” پیش بینی کردند که آغاز کننده تاریک ترین شب از سیاره زمین خواهد بود و او کسی نیست به جز “ویلیام هند”! پس از این بود که فانوس سبز معروف، “آبین سور” تصمیم گرفت تا او را دستگیر کند اما در این راه موفق نبود و پس از سقوط سفینه اش کشته شد.

مدت ها بعد “ویلیام هند” در نهایت به همان چیزی تبدیل شد که مقدر شده بود و باعث شد که پیشگویی به حقیقت بپیوندد و در شماره ۰ از کمیک تاریک ترین شب با کشتن خودش و زنده شدن دوباره به اولین عضو سپاه فانوس های سیاه تبدیل شد(البته بد نیست بدانید که در پایان این خود او بود که به وجود آوردن ۱۲ حلقه سفید رنگ موجب نابودی “نکرون” و پایان تاریک ترین شب شد.) پس از پایان تاریک ترین شب “ویلیام هند” مدت ها زندانی قبیله ایندیگو بود و توسط آن ها شستشوی مغزی داده شد تا به عنوان یکی از صاحبان حلقه ایندیگو به قبیله ایندیگو کمک کند.

لازم به ذکر است که او مدت ها پیش از رویداد تاریک ترین شب هم دشمن فانوس های سبز بود و در همین راستا بود که دست خودش را از دست داد و بعد ها به جای آن دستی با قدرت های جادویی به دست آورد.

۸-Larfleeze

“لارفلیز” موجودی ساکن منظومه وگا بود که به کمک دوستان خود دزدی می کرد در طی یکی از همین سرقت ها بود که او چیزی را سرقت کرد که محافظین خواهان آن بودند (بعداً مشخص شد این وسیله، زندان آواتار ترس یعنی پارالاکس (Parallax) بوده است که محافظین برای سال ها آن را در باتری مرکزی سیاره OA زندانی کرده بودند) او همچنین در کنار این شئ به نقشه گنجی در سیاره “اوکارا” دست پیدا کرد که قدمتی طولانی داشت.

“لارفلیز” به کمک دوستان خود به سیاره “اوکارا” سفر کرد تا گنج را پیدا کند و در این راه موفق هم شد؛ اما این گنج با ارزش چیزی نبود به جز باتری قدرت نارنجی! هنگامی که “لارفلیز” با دوستـش در حال درگیری برای دست یابی به این باتری بود، محافظین وارد شدند و جعبه ای را که دزدیده شده بود از آن ها پس گرفتند. در این میان “لارفلیز” موفق شد صاحب حلقه ی قدرت نارنجی شود که از طمع و خودخواهی نیرو می گرفت؛ محافظین که میدانستند این قدرت تا چه حد می تواند برای جهان خطرناک باشد با “لارفلیز” معامله ای به این مضمون کردند که آن ها منظومه وگا را از مناطق تحت پوشش فانوس های سبز خارج می کنند، به شرطی که او از این منظومه خارج نشود؛ “لارفلیز” این شرط را قبول کرد و سال ها در آن جا ماند تا اینکه کنترل کننده ها که در اصل دسته ای از مالتوسی ها بودند تصمیم گرفتند تا صاحب فانوس نارنجی و حلقه ی قدرت نارنجی شوند. اما در این راه باعث شدند تا خلوت “لارفلیز” شکسته شود و این موضوع باعث عصبانیت “لارفلیز” شد. او تمام کنترل کننده ها را کشت و چون محافظین با او قرار گذاشته بودند که کسی مزاحمش نخواهد شد قول قرار بین آن ها نیز شکست و “لارفلیز” از کنترل خارج شد اما در نهایت محافظین خودشان شخصا وارد عمل شدند و در نهایت به کمک “هال جوردن” و سپاه فانوس های سبز موفق شدند او را در طی آرک “Agent Orange” (نوشته ی “جف جانز” و با طراحی های دیدنی “داگ ماهنک“) متوقف کنند.

۹-Cyborg Superman

هنک هنشاو” فضانوردی بود که به همراه همسرش و دو نفر دیگر برای ناسا کار میکرد. در یکی از این سفر فضایی سفینه آن ها تحت تاثیر یک اشعه خورشیدی قرار گرفت، دو نفر دیگر مردند اما “هنک” و همسرش موفق شدند از این حادثه جان سالم به در ببرند. با این حال مو های “هنک” سفید شد پس از مدتی او متوجه شد که بدنش از درون در حال نابودی است. به همین خاطر برای فرار از مرگ خودش را به یک سایبورگ تبدیل کرد اما بدن سایبورگی “هنک” برای همسرش قابل تحمل نبود و همسرش از شدت ناراحتی خودکشی کرد. پس از این “هنک” به این نتیجه رسید که عامل تمام این اتفاقات سوپرمن است چرا که زمانی که سفینه ی آن ها در فضا بوده وسیله ای کریپتوناتی را درون خورشید پرتاب کرده است و همین وسیله باعث ایجاد اشعه خورشیدی شده است که به سفینه ای که او و همسرش داخل آن بودند برخورد کرده است.

به همین دلیل او تصمیم گرفت تا از سوپرمن انتقام بگیرد و تا مدت ها در دنیای کمیک دشمن سوپرمن بود. تقابل او با فانوس های سبز و به ویژه “هال جوردن” زمانی شروع شد که او با همکاری “مونگول” کوست سیتی را با خاک یکسان کرد(دلیل این کار او این بود که همسرش اهل کوست سیتی بود و او میخواست تمام چیزهایی که باعث یاد آوری همسرش میشدند را نابود کند).

هنک هنشاو” بعد ها به دلیل توانایی که در کنترل روبات ها و وسایل ماشینی داشت تبدیل به رهبر من هانتر ها در ناحیه ۳۶۰۱ شد و دست به کار های شرورانه ای زد اما ناباورانه هدف اصلی او از این اعمال این بود که به دست فانوس های سبز و یا دیگر قهرمانان کشته شود و به آرامش برسد.

در واقع او به دلیل ماهیت مکانیکی بدن سایبورگی خودش قادر به مردن نبود و مرگ تبدیل به بزرگترین آرزویش در زندگی شده بود.اما همانطور که بالاتر هم اشاره شد او به دلیل ماهیت مکانیکی جسمش پس از هر بار فروپاشی بدنش من هانتر ها دوباره او را به کمک وسایل ماشینی زنده کردند. او بعد ها توانست به درون برنامه ریزی آلفا لنترن ها نیز نفوذ کند و آن ها را تحت کنترل خود بگیرد تا شاید از این راه بتواند به نحوه خلاص شدن از بدن ماشینی اش پی ببرد اما باز هم موفق نشد و قبل از اینکه بتواند به کمک “گانتت” از بدن ماشینی اش خلاص شود از فانوس های سبز شکست خورد.

۱۰-Hector Hammond

هکتور هاموند” مهندسی بود که در شرکت هوایی “فریس” کار میکرد و به رئیس شرکت یعنی “کارول فریس” علاقه داشت. او دانشمند بسیار مغروری بود که باور داشت در هر کاری سر رشته دارد؛ پس از اینکه باقیمانده سفینه سقوط کرده فانوس سبز معروف، “آبین سور” توسط کارمندان شرکت پیدا شد منبع سوخت آن برای کارکنان ناشناخته بود و هیچکسی جرات نداشت در محفظه سوخت را باز کند تا به نوع سوخت پی ببرد اما “هکتور هاموند” بی پروا در محفظه را باز کرد و ماده ی جامدی که سفینه از آن به عنوان سوخت استفاده میکرد موجب جهش سلول های مغز او شد و باعث شد او این توانایی را پیدا کند که مغز افراد را به کنترل بگیرد، به خاطرات آن ها دست یابد و افکار آن ها را بخواند. به این ترتیب او یکی از نخستین افرادی نام گرفت که به هویت مخفی “هال جوردن”به عنوان فانوس سبز پی برد و در حال تغذیه از خاطرات او بود که توسط “سینسترو” که در آن زمان هنوز جزیی از سپاه فانوس های سبز بود شکست خورد و زندانی شد.

در طول زمان رشد مغز او به اندازه فوق العاده زیادی ادامه پیدا کرد و سر او چندین برابر بدنش شد. به این ترتیب “هکتور هاموند” به قدرت های تله پاتیکی فوق العاده ای دست یافت که حتی می توانست هنگام استفاده از آن ها فرد را بکشد و در این میان او بیش از همه به خاطرات “هال جوردن” حسادت میکرد و خاطرات او را میخواست چرا که حس میکرد او زندگی هیجان انگیز و پر ماجرایی دارد و علاوه بر این به خاطرات او با “کارول فریس” به عنوان کسی که به او علاقه داشت بیشتر از همه چیز موجب شعله ور شدن آتش حسادت او به “هال جوردن” به عنوان یک فرد خوشبخت شد.

او یکی از خطرناک ترین دشمنان فانوس های سبز است و در اغلب مواقع با “هال جوردن” درگیر میشود اما در طی رویداد روشن ترین روز مدتی توسط “افیدین” آواتار طمع و خودخواهی تسخیر شد و به یکی از اصلی ترین سلاح های “کرونا” در برابر فانوس های سبز تبدیل شد.

 

ترتیب خواندن کمیک های فانوس سبز آرک جف جانز

در این مقاله که چهارمین مقاله از سری مقالات فانوس سبزی است که نوشته ام برایتان ترتیب مطالعه کمیک های فانوس سبز آرک جف جانز را نیز آماده کرده ام تا در صورت علاقه در مطالعه آن به مشکل برنخورید.

منبع این ریدینگ اردر از سایت کمیک واین می باشد.

ترتیب مطالعه کمیک های فانوس سبز

نظرات در مورد مقاله چه بود؟ به نظر شما کدام یک از دشمنان فانوس های سبز شخصیت پردازی جالب تری دارد؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید.

6 دیدگاه
Inline Feedbacks
View all comments