سریال لوکی (Loki) بدون هیچ شکی، یک موفقیت بزرگ را برای استودیو مارول و کمپانی دیزنی به ثمر رساند. با وجود آنکه موضعِ کلی اکثریت طرفداران با بخش تلویزیونیِ MCU تا پیش از پخش این سریال در حالت نامشخصی بهسر میبرد، لوکی جریان را به نفع خود تمام کرد و با یک فینال هیجانانگیز پروندهی فصل اولش را بست. اکنون که همه به فکر اتفاقات قسمت پایانی و آن تغییرات بزرگی که در ادامه خواهیم دید هستند، بیایید تا به مهمترین سوالاتِ بیپاسخ فصل نخست این سریال نگاهی بیندازیم.
هشدار: این مقاله اسپویلرهای کوچک و بزرگی را از قسمت آخر سریال لوکی در خود جای داده است. اگر این سریال و قسمت پایانی آن را تماشا نکردهاید، از مطالعهی آن اجتناب کنید.
با وجود آنکه سریال لوکی بارها به این مسئله دامن زد، اما بسیاری از بینندگان باور نداشتند که چنین سریالی قادر باشد تا هستهی مرکزی جهان سینمایی مارول را با اتفاقات عظیمِ خود به لرزه دربیاورد. در بخشهای پایانی فصل اول، «سیلوی» شخصیتِ آنی که باقی میماند (He Who Remains) را در قلعهاش به قتل رساند و با همین کار، سبب شد تا خط زمانیِ مقدس شاخهشاخه شود و به یکباره، موضوعی که کاراکترِ He Who Remains با تشکیل سازمان TVA سعی در جلوگیری از آن داشت عملاً رخ دهد؛ پردهبرداری از مالتیورس! در ادامه و آخرین سکانس فصل اول نیز، لوکیِ وحشتزده پی برد که اعمالِ ریسکی و اشتباه سیلوی موجب چه مشکلاتی شده است. با گذر از تمامی توضیحات اضافی، تصمیم گرفتیم تا بزرگترین سوالاتی که از سازندگان داریم را کنار یکدیگر قرار دهیم.
قاضی رناسلیر کجاست؟
«راوونا رناسلیر» در بخشی از قسمت آخر، از شخصیت «میس مینتز» درخواست کرد که اطلاعاتی را پیرامون رازهای سازمان TVA برایش جمعآوری کند. اما با این حال، بهجای فایلی که میخواست، میس مینتز فایل دیگری را به او تحویل داد؛ هرچند که چیستیِ آن فایل هنوز برای بینندگان جای سوال دارد. در ادامه، پس از یک نبرد و گفتگوی کوچک با «موبیوس»، رناسلیر با اطلاعاتی که از آن فایل بهدست آورده بود، خود را به مکانی نامشخص تلپورت میکند و اینگونه میگوید که به دنبال «ارادهی آزاد» است.
در این مسیر، او ممکن است که دیگر واریانتهای خود را پیدا کند و با قرار دادن خودش بهجای یکی از آنها، زندگی پیشیناش را پس بگیرد. شاید هم میس مینتز او را به جایی فرستاد که بتواند از TVA محافطت کند. قاضی رناسلیر حتی میتواند نقش یک نقشهی دوم و غیرمترقبه را ایفا کند؛ نقشهای که اکنون ممکن است با کشته شدن شخصیت He Who Remains اجرایی شود. در هر صورت، با وجود سفر مرموز و سرنوشتِ او و همچنین، نابودی جریان منظم زمان، بهنظر میرسد که این شخصیت نقش مهمی را در بازگرداندن نظم به جریان زمان ایفا خواهد کرد.
چه بر سر خلاء (The Void) آمد؟
خلاء میان جایی در انتهای تمامی زمانهها وجود دارد و میبایست که دست نخورده باقی بماند. در هر حال، با وجود آنکه خط زمانی بازنویسی شد (همانگونه که موبیوس دیگر لوکی را بهجا نمیآورد.) مشخص نیست که آیا این دنیا هنوز وجود دارد یا خیر. این برهوت در واقع جایی بود که تمامی چیزهایی که از خط زمانی اصلی حذف و هرس شده بودند، به یکباره سر از آن درمیآوردند. با تمام اینها، باید ببینیم که در ادامهی سریال چه بلایی بر سر این مکان و ساکنانی نظیر «کید لوکی» و «پرزیدنت لوکی» آمده است. همچنین، در این برهوت ممکن است که دیگر شخصیتهای تازهواردی نظیر «هانتر سی-۲۰» نیز حضور داشته باشند که این مسئله به خودیِ خود، میتواند مهر تاییدی بر ادامهی حیاتش باشد.
«الیاث» یا همان ابرِ بلعنده نیز از آن نظر که توسط شخصیت He Who Remains مورد استفاده قرار میگرفت تا خطهای زمانی منحرفشده را اصلاح کند، در کانون توجه قرار دارد. موجودیتِ الیاث یک وسیلهی کلیدی بود که بهخاطرش کاراکتر He Who Remains توانست نخستین جنگ مالتیورسال را متوقف کند، به همین ترتیب، ممکن است که در ادامهی ماجراها دیگر نسخههای موازی شخصیت کانگ پیدایشان شود و الیاث را به قتل برسانند، یا اینکه میتوانند او را به تسخیر و کنترل خودشان درآورند. اگر این ماجراها رخ بدهند، ممکن است که الیاث به یک سرباز جنگی و دیگر جهانها نیز به یکسری گروگان تبدیل شوند.
کانگهای دیگر چطور میدانند که زمان هجوم فرا رسیده؟
به هنگامی که شخصیت He Who Remains مُرد، بهطور کاملاً شفاف توضیح داد که دیگر نسخههای خودش بهزودی هجوم میآورند؛ آن هم با گفتن جملهای شوم و تهدیدآمیز تحت عنوان «بهزودی میبینمت!» به سیلوی که همزمان ترس را به دل بینندگان انداخت. اما از آنجایی که کاراکتر He Who Remains کاملاً سربسته از آنها سخن گفت، برایمان روشن نیست که چگونه این نسخههای موازی قرار است هجوم بیاورند، و همینطور نمیدانیم که آیا آنها طی این مدت در یک نوع زندان بودهاند یا خیر. بهطور ساده، بهنظر نمیرسد که وسیلهای همچون شاخ گاندورِ (Horn of Gondor) ارباب حلقهها در این بین وجود داشته باشد که با بهصدا درآمدنش به یکباره تمامی کانگها را به قلعه فرا بخواند.
موضوعِ اشاره شده سوالات بسیاری را برای طرفداران بهوجود آورده است. برای مثال، آیا این کانگها در جهان خودشان گیر افتادهاند؟ یا مثلاً، چه چیزی به آنها خواهد فهماند که یک شکستگی در ساختاری که همهچیز را در کتار یکدیگر حفظ مینمود، بهوجود آمده است؟ اگر پیش از این، همهی کانگها در کنار یکدیگر بهسر میبردند -همانند اتفاقی که برای لوکیها در خلاء رخ داد- آزادیشان چندان دور از انتظار نیست.
آیا یک کانگ شیطانی بهعنوان رهبر وجود دارد؟
داستان پیشینهی کانگها نشانمان داد که این نسخههای موازی کمکم حریص شدند و در پی این اتفاق، جنگی داخلی میانشان رخ داد. در نتیجه، شخصیت He Who Remains از الیاث (موجودیتی برآمده از تمامی شکافهای میان فضا و زمان) استفاده کرد تا آنان را شکست دهد. حال که از شواهد پیداست، این هیئتِ کانگها از بازپسگیری قدرت بدشان نمیآید، و چندان دور از انتظار نیست که یکی که از همهشان کلهگندهتر و خبیثتر است دیگر نسخهها را کنترل و رهبری کند؛ همانند یک «ثانوس» و افراد نوکر و زیردستش. حتی ممکن است آن کسی که جنگ را پایهگذاری کرد کانگِ اصلی باشد و در پی میلاش به نابودی دیگر جهانها، همتایان خود را به خباثت کشانده باشد.
با وجود آنکه حضور یک کانگ در فیلم Ant-Man and the Wasp: Quantumania مدتهاست که تایید شده، طرفداران کنجکاوند که بدانند آیا این شخصیت همان کانگِ اصلی خواهد بود یا مثلاً در فیلم Doctor Strange in the Multiverse of Madness هم حضور پیدا میکند؟ جالب است بدانید که داخل کمیکها هم نسخههای متفاوتی از کانگ وجود دارد، شخصیتهایی چون ایمورتوس (که شباهت قابل توجهی به He Who Remains دارد)، نسخهی جوانترِ آیرون لد (Iron Lad) و حتی راما-تات (Rama-Tut). با تمام این تفاصیر، بسیار جالب میشود که بدانیم کدام یکی از کانگها سبب شد تا باقیشان تبدیل به یکسری موجودات خبیث شوند، یا حتی مهمتر، کدام یکیشان مقام رهبری را با خود به همراه دارد؟
چه بر سر سیلوی آمد؟
پس از به قتل رساندنِ He Who Remains، بهنظر میآید که سیلوی بالاخره به آرامش رسیده است. اما باز هم امکان دارد که این قضیه موقتی باشد. او در حالی که متوجه میشود کارش در هم شکستن زمان پس از گذشتن از حد آستانه را سبب شده، ممکن است که با یک پورتال به جای دیگری گریخته باشد. حتی ممکن است که در پی این اتفاقات، سیلوی باری دیگر تصمیم به مخفی شدن بگیرد، شاید هم به جهانی دیگر پا بگذارد تا حداقل بتواند چیزی شبیه به خانواده را برای خودش بیابد.
حتی یک احتمال هم وجود دارد که او بخواهد سازمان TVA را نابود کند و در همین راه، بازگردد تا کار نیمهتمامش را به اتمام برساند. از این نکته هم غافل نشویم که با آمدن دیگر کانگها به این قصر و تماشای همتای کشتهشدهشان، امکانی هم وجود دارد که بخواهند سیلوی را نابود کنند. کسی چه میداند، شاید این کانگها در سیلوی چیزی ببینند که سبب اتحادشان شود یا حتی از او استفادهی ابزار کنند. با تاییدِ ساخت فصل دوم این سریال، اینطور بهنظر میرسد که داستان شخصیت سیلوی و دیگر واریانتهای مذکرش با نقطهی پایانی فاصلهی بسیاری دارد، در نتیجه، میبایست انتظار برخورد و تعاملی را با این دسته از کانگها داشته باشیم.
چه بر سر TVA آمد؟
با وجود دگرگونی زمان و ناشناس بودن لوکی برای موبیوس و «هانتر بی-۲۰»، لازم است که بفهمیم کانگ چگونه توانسته به قدرت فعلیاش برسد. مسلماً او دیگر تبدیل به حاکم بزرگ این سازمان شده و نمایی که سازندگان در دقایق پایانی فصل اول از آن مجسمهی بزرگ نشانمان دادند، مهر تاییدی بر همین قضیه است. گذشته از بحثهای مرتبط، این مسئله سبب گشته که نقش دیگر کانگها در این بازی در هالهای از ابهام بماند، حتی این سوال ایجاد شده که آیا ممکن است اکنون چند نسخهی دیگر هم از سازمان TVA وجود داشته باشد؟ موبیوس و هانتر بی-۲۰ در گوشهای از سریال اشاره کردند که ۶۳ شاخه برای حذف و هرس پیشِ روی خودشان دارند، پس با این وجود، این مسئله که دیگر جهانها نیز سازمان TVA خودشان را داشته باشند چندان دور از انتظار بهنظر نمیرسد.
وجود چندین سازمان TVA در خطهای زمانیِ مختلف، این امکان را برای کانگهای مربوطه فراهم میکند که مقداری شرایط را تحت کنترل خودشان دربیاورند؛ همانند کاری که شخصیت He Who Remains برای تایملاینی که میشناسیم انجام داده بود. با تمام اینها، لوکی میبایست هرچه سریعتر تصمیم خود را راجعبه حرکت بعدیاش اتخاذ کند. از آنجایی که اکنون کسی او را بهخاطر نمیآورد، دور از انتظار است که فعلاً متحدینی را در راه بازگرداندنِ خط زمانی مقدس به همراه خود داشته باشد. بهخاطر همینهاست که شخصیتهای ناپدیدشدهای همانند قاضی رناسلیر یا میس مینتز (آنها میبایست کماکان لوکی را بشناسند) در فاز بعدی جهان سینمایی مارول اهمیت بسیاری دارند.