نقد انیمیشن کنستانتین: شهر شیاطین – Constantine: City of Demons

جان کنستانتین، شخصیتی نام آشنا و محبوب میان طرفداران کمیک که علیرغم ظرفیت های بسیار، تاکنون اقتباسی مناسب در رسانه های رایج امروزی نداشته یا بهتر است بگوییم: نداشت؛ چرا که جدیدترین انیمیشن کمپانی برادران وارنر با محوریت جادوگر شیاد و محبوب لیورپول یعنی کنستانتین قاعده‌ی بازی را عوض کرده است!

کنستانتین: شهر شیاطین

شخصیت جان کنستانتین حقیقتاً یکی از پیچیده ترین و البته جذاب ترین شخصیت های کمیک بوکی است. مردی انگلیسی با کت بارانی و کراواتی قرمز که در تمام اوقات روز، سیگاری به دهان دارد و مانند یک عوضی برخورد می کند؛ با این حال در ورای شخصیت ظاهری جان کنستانتین، مردی نشسته که حاضر است زندگی خود را برای جبران اشتباهات گذشته و کمک به نزدیکان و اطرافیانِ معدودش فدا کند؛ همه‌ی این موارد در کنار هم موجب خلق شخصیت بسیار منحصر به فردی می شوند که نظیر آن را کمتر می توان دید.

انیمیشن کنستانتین: شهر شیاطین بی شک بهترین اقتباسی است که تا کنون از سری کمیک های دوزخ افروز و شخصیت جان کنستانتین به انجام رسیده است؛ و با انتخاب بهترین داستان های این شخصیت به عنوان منبع اقتباس، اثری به یاد ماندنی را برای هواداران این شخصیت و تمام کمیک فن ها به وجود آورده است. تمام هواداران کمیک های دوزخ افروز آگاه هستند که نقطه‌ی عطف زندگی این جادوگر عوضی که ما عاشقانه او را دوست داریم، حادثه‌ی نیوکاسل است، جایی که یک جان کنستانتین جوان با غرور بی جای خود در حالی که سعی در نجات یک دختر بچه داشت، نه تنها موجب زندانی شدن ابدی او در جهنم شد، بلکه زندگی افراد بی گناه زیادی را نیز قربانی کرد؛ موضوعی که او را تا مرز جنون پیش برد و سپس شالوده هایی را برای شخصیت او ساخت که امروزه آن را با نام جان کنستانتین می شناسیم. انیمیشن سینمایی کنستانتین: شهر شیاطین با قرار دادن هسته‌ی مرکزی داستان روی حادثه‌ی نیوکاسل و عذاب وجدانِ جان بابت نفرین ابدی آسترا لوگ، باعث می شود تا داستان، از ابتدا تا انتها پیوستگی خوبی داشته باشد و علاوه بر این، دست نویسندگان را برای اقتباس های دیگر و پیشبرد داستان با شخصیت های محوری خود باز می گذارد.

کنستانتین: شهر شیاطین

شخصیت های کمکی انیمیشن به نحو احسن خود را نشان می دهند و مخاطب قادر است رفتار های آن ها را در قبال شخصیتی مانند جان کنستانتین درک کند، از چِس گرفته که رفیق شفیق جان کنستانتین است و بسیاری از خوشی های زندگی خود را به خاطر او از دست داده تا همسر چِس که تمام مشکلات زندگی خود و همسرش را از حضور جان می بیند؛ یکی از نکات مثبتی که در این انیمیشن ۹۰ دقیقه ای وجود داشت، این بود که شخصیت های کمکی محدودند و کارگردانان از لحاظ اختصاص دادن زمان مناسب به آنها و شخصیت پردازی دچار مشکل نمی شوند، مزیتی که درست به موقع و در انتهای داستان خود را نشان می دهد، جایی که مقصود اصلیِ بیانِ داستان به نمایش گذاشته می شود.

حقیقت این است که در ظاهرِ امر، جان کنستانتین فردی خفن و جذاب به نظر می رسد چرا که با شیاطین و ماورا سر و کار دارد و به مبارزه‌ با آن ها می پردازد اما در واقعیتِ امر، عمق شخصیت پردازی او بسیار فراتر از مبارزات جذابش با شیاطین و توانایی های جادوگری اوست؛ به طوری که کمیک های او را که نویسندگان بزرگی مثل برایان آزارلو، جیمی دلانو، گارث انیس، وارن الیس، نیل گیمن، گرنت موریسون و مایک کری نوشته اند به راحتی در دسته کمیک های اجتماعی-سیاسی قرار می گیرند تا ماورایی و تخیلی، و انیمیشن کنستانتین: شهر شیاطین نیز به بهترین نحو ممکن ذات شخصیت جان کنستانتین و کمیک هایش را آشکار می کند؛ ذات او به عنوان شخصیتی طرد شده از اجتماع که علیرغم تحمل فراوانِ افراد مختلف هیچگاه درک نشده است. مردی با عواطف، احساسات و ترس های پنهان که همیشه بدون اینکه بخواهد یا توانایی اش را داشته باشد تکیه گاه دیگران شده، موضوعی که شاید پایه ریزِ غرورِ جوانیِ او باشد که منجر به حادثه‌ی نیوکاسل شد؛ حادثه ای که جان کنستانتین را برای همیشه در درون خودش حبس کرد و به او نشان داد که هیچ فردی نمی تواند از او یک برنده بسازد، چرا که او تمام زندگی اش را به عنوان یک انسان به باور هایش باخته است.

شاید همین مسئله جان کنستانتین را از لبه‌ی باریک دیوارِ «توجه و بی توجهی»، به سمت بی توجهی به دنیای اطراف خود پرتاب کرده باشد، چرا که خود او هم میداند هیچکس هرگز خودِ واقعی او را درک نخواهد کرد و این دقیقاً همان چیزی است که در صحنه‌ی پایانی انیمیشن به اثبات میرسد؛ زمانی که جان کنستانتین ارزشمند ترین خاطره و دارایی خود را برای نزدیک ترین فرد زندگی اش فدا می کند اما نه تنها با تشکر مواجه نمی شود، بلکه مورد شماتت نیز قرار می گیرد و داستان به جایی میرسد که جان کنستانتین حتی تلاشی برای تغییر موضوع نمی کند و می پذیرد که کاری برای تغییر دیگران از او ساخته نیست.

کنستانتین: شهر شیاطین

موضوعِ شایسته‌ی ذکر در این میان شخصیت پردازی خوب شخصیت خبیث داستان است؛ نرگال، اهریمن خبیثی از اعماق جهنم که در خون انسان ها حمام می کند و تنها برای تسخیر و تصرف روح آن ها به حیات خود ادامه می دهد؛ شخصیت خبیثی که شاید به خوبی قادر باشد با رفتار و اعمال خود این مطلب را به مخاطب بفهماند که «نیش عقرب هم می تواند از ره کین باشد!» و البته نشان دهد حتی موجودی که خود را والاتر از تمام موجودات فانی می بیند هم ممکن است زمانی برای زندگی خود به پای یکی از همین موجودات افتاده و برای ادامه‌ی بقا التماس کند. التماسی که به بهترین صحنه‌ی انیمیشن ختم می شود؛ جایی که جان کنستانتین تنها شانس خود را برای رستگاری رها می کند تا به نزدیک ترین فرد خود در زندگی کمک کند.

کنستانتین: شهر شیاطین

طراحی های انیمیشن نیز به نوع خود خوب هستند و البته درگیری های نفس گیر با الهام از سری کمیک های دوزخ افروز، مانند مبارزه‌ی درون کلیسا یا مبارزه‌ی نهایی که ادای احترام واضحی به آرک داستانی Rake At The Gates Of Hell را می توان در سراسر آن مشاهده کرد. در پایان باید گفت که انیمیشن کنستانتین: شهر شیاطین انیمیشنی است که دیدن آن به هر هواداری توصیه می شود، چرا که نه تنها به المان های کمیک بوکی و منابع مورد اقتباس خود وفادار است بلکه به سبکی نو، اعماقِ فردی را به تصویر می کشد که افراد بسیاری از نشان دادن ساده ترین ابعاد شخصیت او عاجز بوده اند! انیمیشنی با ظاهری ساده و با پیامی عمیق برای دوستداران کمیک.

۸
شایسته و وفادار!

Constantine: City of Demons

  • شایان محمودی ۸
21 دیدگاه
Inline Feedbacks
View all comments